آشنايي با سبك موسيقي رمانتيك
سبك موسيقي رمانتيك از اواخر قرن هجدهم ميلادي در موسيقي كلاسيك غربي ايجاد شد. اين موسيقي ارتباط تنگاتنگي با نهضت رمانتيك دارد. هنر اين دوره به روحيات شخصي هنرمندان بستگي داشته است و برخلاف آثار دوره كلاسيك كه در آنها منطق و عقل نسبت به احساسات اولويت دارد، آثار موسيقي دوره رمانتيك سرشار از عواطف و احساسات انساني است.
اگر به سازهاي كلاسيك علاقهمند هستيد و يادگيري آن را در برنامههاي شخصي خود قرار دادهايد درباره استاد و آموزشگاه موسيقي تحقيق كنيد. آموزشگاه موسيقي در تهران زياد است مهم اين است آموزشگاهي را انتخاب كنيد كه عملكرد خوبي در آموزش موسيقي داشته باشد و هنرجويان بيشتري از آن رضايت داشته باشند.
توجه به فرم موسيقي :
توجه به فرم موسيقي بيشتر در آثار دوره كلاسيك ديده ميشود در حالي كه در آثار موسيقي دوره رمانتيك بيان احساسات و حالتهاي دروني از اهميت برخوردار است و به زيباييهاي فني كمتر پرداخته شده است. در واقع در دوره رمانتيك بسياري از قواعد خشك موسيقي كلاسيك شكسته شد.
روشني و وضوح از جنبههاي مهم آثار موسيقي كلاسيك بود كه در موسيقي رمانتيك جاي خود را به نوعي ابهام و بيان سمبوليك داد. تجارب بتهوون منبع عظيم الهام براي شكلگيري آثار موسيقي رمانتيك به شمار ميآيد.
اصطلاح موسيقي برنامهاي كه در سبك موسيقي رمانتيك مورد استفاده قرار گرفته به نوعي از موسيقي سازي اشاره دارد كه داراي موضوعاتي شاعرانه، توصيفي يا حتي داستاني باشد. آهنگسازان اين دوره نظير مندلسون، شومان، برليوز، ليست، دبوسي و ريچارد اشتراوس نهايت كوشش خود را در نوشتن موسيقي برنامهاي به كار بردند. در اين دوره كمابيش هر آهنگسازي داراي موسيقي برنامهاي بوده است.
يك قطعه موسيقي برنامهاي احساسها، شخصيتها و رخدادهاي يك داستان مشخص را عينيت ميبخشد و صداهاي طبيعت را تداعي ميكند. براي مثال در رومئو و ژوليت اثر چايكوفسكي كه با الهام از اثر شكسپير نوشته شده است در بخشي كه به خصومت خانوادههاي رقيب پرداخته شاهد موسيقي پراضطرابي هستيم. عشق دوران جواني را با ريتمي نرم و لطيف و سرنوشت مصيبتبار دلدادگان را با مارش عزا تجسم ميكنيم.
موسيقي برنامهاي در اشكال مختلف از زمانهاي قديم وجود داشته است اما در دوره رمانتيك كه موسيقي ارتباط تنگاتنگي با ادبيات پيدا كرد بيش از پيش جلوه كرد. سرودن شعر موسيقيايي و نواختن موسيقي شاعرانه در دوره رمانتيك مورد درخواست هنرمندان حوزه ادبيات و موسيقي بود.
شوپن نماد موسيقيدانان عصر رمانتيك است. فرانتس شوبرت، روبرت شومان، چايكوفسكي و يوهان برامس نيز از ديگر بزرگان موسيقي اين دوره هستند.
اكثر آهنگسازان اين دوره با ادبيات و علوم ديگر آشنايي كافي داشتند و موسيقي و شعر از هم تاثير فراواني ميگرفتند. در قرن نوزدهم موسيقيِ سازي يعني موسيقي كه تنها براي ساز نوشته شده بود بدون كلام و شعر ميتوانست ارتباط احساسي خوبي با مخاطبان برقرار كند. موسيقي سازي در دوره رمانتيك به اوج خود رسيد.
رابطه ميان موسيقي و شعر از مهمترين دوگانگيهايي است كه در موسيقي دوره رمانتيك وجود دارد. قطعات آوازي با نام ليد يكي از فرمهاي رايج موسيقي قرن نوزدهم است كه آهنگسازاني مانند شوبرت، شومان، برامس و هوگو ولف در آنها ارتباط و همبستگي ويژهاي بين موسيقي و شعر به وجود آوردند. حتي در موسيقي سازي آهنگسازان برجسته دوره رمانتيك كه فاقد كلام است روح تغزلي حس ميشود. در مجموع تمايلات ادبي و ديگر هنرها بسيار بر موسيقي دوره رمانتيك تاثيرگذار بوده است.
از ديگر ويژگيهاي اين دوره بهره از هارموني رنگارنگ بود. هارموني كروماتيك كه آكوردهاي آن داراي صداهايي جز صداهاي معمول در هر گام رايج ماژور با مينور هستند در دوره رمانتيك بيشتر به كار گرفته شد. آكوردهاي كروماتيك به آثار موسيقي رمانتيك رنگ و حركت بخشيدند.
آهنگسازان دوره رمانتيك در چهار گروه تقسيمبندي و معرفي ميشوند:
شوبرت، كارل ماريا فون وبر، هوفمان و… در دوره پيشارمانتيك از سال ۱۸۱۰ تا ۱۸۳۰٫ شومان، برليوز، شوپن، مندلسون و… در دوره رمانتيك از سال ۱۸۳۰ تا سال ۱۸۵۵٫ برامس، واگنر، بروكنر، جوزپه وردي و… در عظمت رمانتيك از سال ۱۸۵۵ تا ۱۸۹۰ و مالر، ريشارد اشتراوس، كلود دبوسي و… نسل تريستان از سال ۱۸۹۰ تا سال ۱۹۱۰٫
در دوره رمانتيك آهنگسازاني نظير نيكولو پاگانيني و پابلو دو ساراساته نيز حضور داشتند كه بيشتر به عنوان نوازندگان بزرگ ويولن شناخته ميشوند.
برچسب: ،